روز هفتم و هشتم بي مامان جون

1390/4/28 9:51

نویسنده : فهیمه

994 بازدید

اشتراک گذاری

بعد از خونه الهه جون رفتيم خونه ماماني شب اول اونجا مونديم و صبح رفتم سركار البته روز اول فرشته مهربون يك دو ساعتي پيشت بود و خيلي اذيت نكرده بودي

روز دوم هم همچنان خونه ماماني بوديم و با اين تفاوت كه فرشته مهربون نيومد پيشت و تو كمي ماماني رو اذيت كردي

اينم عكساي اون روز صدرا و روزنامه خواني:

در حال مطالعه

صدرا در حال مطالعه روزنامه:

صدرا و روزنامه

و سپس ورق زدن روزنامه هههههههه:

ورق زدن

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان آريا
27 تیر 90 11:22

خاله قربون پسر خوبش بره كه اذيت نمي كنه

maman niaz
27 تیر 90 13:56

salam dokhtare man az farvardin shoro karde az 18 mahegi va alan level 3 hast va esmesh( your baby can read) has.

maman niaz
27 تیر 90 13:59

salam 2khmale man az 18 mahegi shoro karde va alan level 3 hast esme system ham (your baby can read) hast movafagh bashid

مامان آریان
28 تیر 90 23:45

سلام به اقا صدرای اهل مطالعه و دقیق خاله قربئنت شه جیگری به ما هم میگی خبرای زور چی بود؟؟؟