بازي بازي رنگ بازي
چند وقت پيش براي دردونه ام گواش آوردم و نقاشي كشيد
خيلي دوست داشت
ولي بخاطر كثيف كاريش و استرس خوردن مواد شيميايي زود جمع كردم.
كمي گريه كردي ولي سرت و گرم كردم و فراموش كردي؟
چند وقت پيش خاله افسانه يك ايده داد
كه خيلي واسه ايده اش دعاش ميكنم
چون اينقدر ذوق زده بودي كه من همش مي بوسيدمت و از خنده هاي تو خنده مي كردم.
ايده خاله افسانه
رنگ بازي با رنگ خوراكي
(مقداري ماست + زعفرون يا زردچوبه يا آب لبو آب سبزي و يا هرچيز خوردني رنگ داري)
من با رنگ خوراكي ويلتون و زعفرون برات ماست رنگ رنگي درست كردم
و يك قلمو
حالا ميريم حمام و شروع رنگ بازي
و حالا شروع به نقاشي مي كنيم:
اين دستها بوسيدن داره مامان
اينجا هم ديگه خسته شدي و كاغذ و مي خواستي بكني كه من نزاشتم
بهت گفتم مامان خسته شدي بشين
اشاره كردي سرده
الهي من فدات بشم
رفتم و كفپوش و آوردم و زيرت پهن كردم
تا راحت نقاشي بكشي
اينجا هم ديگه همه رو قاطي پاتي كردي و با هم رنگ بازي كرديم و خنديدم و خوش گذرونديم
اينم دستهاي رنگين دردونه
اينم پاهاي رنگ رنگي
فوضولي و خوش گذراني در حمام...............
رد پاي عشق
شما نميايين؟
خيلي خوش مي گذره هااااااااااااااا
راستي ديروز براي اولين بار بابايي بردت آرايشگاه
البته از مدل موهات پيداست فدات شم
.
.
مي گن از هرچي منعت كنن بيشتر سمتش ميري راسته!!!!!!!
اون موقع كه گواش بود همش قلمو توي دهنت بود
ولي الان كه باامنيت خاطر اين رنگها رو درست كردم
يكبار هم مزه نكردي
قدرت خدددددددددا