دردونه روزت مبارررررررک
طبق تقویم خودمون و سالهای گذشته 16 مهر روز جهانی کودک بود
تصمیم گرفتیم ی روز خوب و پرخاطره رو داشته باشیم
اول رفتیم پارک و بعد استخر توپ و شام هم بیرون
در حوالی خونه پدرجون اینا ی مغازه هست که مرغ مینا داره
تو هم عاشق اینی که بهش نون بدی
هروقت نونوایی ببینی یا مغازه ای که مرغ مینا رو داره سوزنت گیر می کنه و می گی
نون... توتو.............................نون...توتو
بابا مجید تصمیم گرفت برات دوتا مرغ عشق بخره بمناسبت روز کودددددک مثلا سورپرایزمون کنه
که با دعوای شدید من روبرو شد ولی عشق زیاد تو به مرغ عشقها منم رام کرد ههههههه
اسمشون و گذاشتی اتل متل
تا از خواب پا می شی.......... اتل متل
تا چیزی می خوری می خوای به اتل متل هم بدی
تا از بیرون میایی خونه.......... اتل متل
خلاصه قصه ای داریم ما با این اتل متل شمااااااااااااا
صدرا و اتل متل.رسما دیوونه اش کرده
از این طرف سر میده میخورن به دیوار
از اون طرف می خورن به یخچال و دلشون میلرزه از ترسسسسس
و
آقا تازه از مهد اومده صندلی حمام و برداشته و کنارشون نشسته
آبشون و ریخته و با انگشت مدام اذیتشون می کنه بیچاره ها رووووووووووووو
خلاصه 17 مهر مهدکودک واسه تون جشن گرفتن
روی صورت همه بچه ها نقاشی کردن ولی تو نزاشتی
تا قلم مو بدست اومدن جلو گفتی
پسر...........پسر
یعنی من پسرم فکر کردی مثل زمانی که من آرایش می کنم و شما پیییییییییییییییییییله
خلاصه یک قلم مو رو صورتت کشیدن
که زود مجبورشون کردی برن و صورتتون و بشورن ههههههههه
دردونه مننننننننننننن
انشالله سالهای سال بخوبی و خوشی این روز رو برای تو و بچه های تو جشن بگیریم
الان دیگه توی خونه مون 2 تا مرغ عشق داریم و ی طوطی بنام صدرا که هرچی بگیم تکرار می کنه
فدات بشم دردونه