مي خواهم برايت ثبت كنم
میخواهم برایت ثبت کنم از یک سال بودن با تو عزیزترین !
از لحظه های شیرینی که ماندگار شدند
از لحظه های تلخی که برایمان خاطره شدند و یاد آوریشان لبخند برلبانمان مینشاند
افسوس میخورم از ثانیه هایی که شاید بیشتر میتوانستم در ذهنم ثبت کنم و نشد !
یک سال پیش برایم یاد آور انتظار است.....
انتظار دیدن کودکی که 9 ماه شبانه روز با خود حمل کردم
به او وابسته شده بودم و اکنون میخواستم او را در آغوش بگیرم
یک سال پیش برایم یاد آور اضطراب است.....
اضطراب بایت اینکه تو در کمال سلامتی پای به این دنیای هزار رنگ بگذاری!
یک سال پیش برایم یاداور مهربانی است....
مهربانی یک پدر و يك همسر
یک سال پیش برایم یاد آور محبت است.....
محبت مادر و خواهر و برادر و پدرم
كه قابل جبران نيست
یک سال پیش برایم یاد آور عشق است........
لحظه ای که در آغوشم گذارده شدی و من به تو خیره شده بودم
خاطرات تلخ هم که .....
یک سال گذشت و تو امروز با شیطنت های فراوان و شیرین خنده بر لبانمان مینشانی!
با سعی کردن در تلفظ حروفی که ما برایت تکرار میکنیم سعی در ادای آهنگین کلمات داری!
با بازی های کودکانه ات ما را تشویق میکنی تا کودک درونمان را دوباره زنده کنیم !
با سعی کردن در برداشتن قدم های کوچک به ما میآموزی که
تلاش و کوشش و پشتکار همیشه حرف اول را میزند!
با الكيگريه كردنات كه عاشقشيم
با الكي خنديدنت
با ذوق زدنت
با همه و همه ي كارهات
مي بوسمت دردونه
(با تشكر از عاطي جون ومحمد صدراي عزيز)