صدراصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

فرشته ما صدرا

تولد..........تولد

1391/1/24 11:35
نویسنده : فهیمه
5,458 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره رسيديم به تولد

دردونه ببخش اونجور كه مي خواستم نشد

آخه خبر دادن عزيزجون حالش خوب نيست و قرار شد بابايي بره شمال

واسه همين ما كنسل كرديم و قرار شد يك تولد خودموني بگيريم

واسه همين هم من ذوقم كور شد.

البته پس از كنسل كردن ما بابا هم نرفت گفتن عزيز جون هم حالش بهتره عيد كه بيايين مي بينينش

در هر صورت نشد كه بشه

انشالله تولد سال ديگه ات

تم انتخابي من براي شما آدم برفي بود كه همه چي بود جز آدم برفي هههههه

ابتدا خريدهام و مي زارم برات

كلي دنبال تم آدم برفي بودم ولي چيزي نيافتم

.

.

قبل از اين بگم كه اصلا نزاشتي جوراب و كفشت پات بمونه ي وقت نگي چه مامان بي سليقه ايي

بس كه گرمايي هستي من توجه نمي كردم ولي پدر جونت كه اومد گفت هرچي پسرم بگه

چرا پسر من و اينقدر اذيت مي كني و بلافاصله جوراب و كفشت و در آوردن ههههه

 

خريدهاي تولد

خريدهاي تولد 2

 

خريدهاي تولد 3

خريدهاي تولد 4

تزئينات :

اين خاك ژله ايه واسه تزئين ميز عصرانه و شام گذاشتم البته بگم چون توي تولد ني ني نداشتيم ها

وگرنه نمي زاشتم كه خدايي نكرده نخورن

تزئين-خاك ژله اي

ريسه عكسهاي ماهگرد

ماهگردها

ريسه تولدت مبارك شاهكار دست مامان و بابا

ريسه هپي

ميز تنقلات كه از كامل شده اش عكس ندارم واسه دست گرمي همين و مي زارم

ميز تنقلات

بيسكويت مامان پز

بيسكويت

از ميز شام هم عكس ندارم

خيلي ببخش با اين تولد گرفتنم

اينم كيكش كه خودش باز ماجرايي داره

همه عوامل دست به دست هم دادن تا اوني كه مي خوام نشه گريههههههههههههه

كيك

حالا عكسهاي دردونه مامانش

آهاي تولد منه ها

آهاي تولد

يك لحظه يك جا بند نبودي

واسه همين عكس درست و حسابي نشد ازت بگيريم تا روي ميز چي ديد؟

پپپپپپپپپپپپپپپپفك

پفك

توي فكر رفتي تا چطوري دست بزني

آخه من اصلا نمي زارم بخوري؟

چطوري بخورم

اينجا از خاله تهمينه اجازه ميگيري

اجازه هست؟

و پس از اخذ اجازه دو لپي ميل مي كني تا من نيومدم هههههههههه

دو لپي

اينجا من اومدم و گفتم واي كي داره پفك مي خوره و شما هم زود اداي من و در آوردي

واي واي واي

واي واي واي

كي مامان جون من؟؟؟؟؟؟؟؟

من و پفك

من و پفك

حالا چي شده؟سينا پفك خورده؟

چي شده

حالا ببخشيد ديگه مامانم

ببخشيد

پس از دلربايي و اخذ امنيت خاطر شروع كردن مهمون كوچلوت كه سينا است و سه ماه از خودت بزرگتره

بخاطر خوردن پفك جيزك مي دادي....اي بلا

جيزك

اينم بدون شرح... دردونه مامان

در دونه مامان

در پايان بوس واسه خاله ها

بوس بوس

بقيه عكسها رو هم در اولين فرصت مي زارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سونیا
27 فروردین 91 9:33
عزیم باتاخیر تولدت مبارک 120ساله بشی انشاالله دست مامانی درد نکنه که این همه زحمت کشیده واسه گل پسر
هدي مامان سيذ ياسين
29 فروردین 91 23:36
عزيزم ناراحت نباش ايشالا سال ديگه بهترشو ميگيري! اينم خوبه بازم افرين به تلاشت!
مهسا مامان مرسانا
30 فروردین 91 7:52
عزیز خاله تولدت هزاران بار مبارک...دست مامان فهیمه هم درد نکنه با این تولد خوشگلی گه کرفته....منتظر بقیه عکس ها هستیم ها