پسرم 4 ماهه شد

پسرم ديگه 4 ماهه تموم شد از يك طرف خوشحال بودم كه داري بزرگ مي شي و از طرف ديگه نگران واكسنت بودم

آخه واكسن 2 ماهگي خيلي اذيت شدي

واسه ماهگرد اين دفعه ات تصميمات جديدي داشت بابايي كه توضيحات و عكساش بعدا مي زارم

عکس گلی که بابا واسه مامانت سفارش داده بود:

آخه سيستم خونه سوكت USB اش خرابه و سيستم شركت ويروسي شده.

بزار از اولش بگم از ابتدا استرس اين و داشتم كه شايد مي رم سركار وزنت خوب اضافه نشده باشه الانم كه واكسن بزني باز كم كني. آخه واكسن 2 ماهگيت فرداش وقت چكاپ داشتي 500 گرم كم كردي و ماه بعدشم كه به اصرار خودم مركز وزنت كرد فقط 400 گرم اضافه كرده بودي همين خيلي من و ترسوند.

خلاصه اولين نفر وارد مركز شديم و ... با ترس گذاشتمت روي وزنه اي جانننننننننننننننننننن پسرم 800 گرم اضافه كرده خدايا شكرتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

البته دكتر گفت چون پستونك ديگه نمي خوره خيلي تاثير داشته چون ميري سركار تايم كمتر و مقدار كمتري شير مي خوره كه بايد همون مقدار ماه قبل اضافه مي كرد البته گفت مي توني ديگه اگه خيلي احساس گرسنگي داشت غذاهاي مخصوص شيرخواران و بهش بدي كه طفلي گرسنگي نكشه .البته شايان ذكره كه خودت ديگه پستونك نخوردي با دكترت هم كه صحبت كردم گفت تا قبل از 5 ماهگي بايد ازش بگيري وگرنه وابستگي شديد ايجاد مي كنه كه خدا رو شكر تو خودت فهميده تر از اين حرفايي.

خلاصه واكسنت و زديم و من راهي كاراي عقب افتادم شدم و تو هم با مامان جون رفتين خونه.

خداي رو شكر اين دفعه اذيت نشدي .جاي واكسن قبليت و كه به دكتر نشون دادم گفت واي دفعه قبل كه اينقدر اذيت كرده و لاغر شده ماهيچه اش و پاره كرده .............

اومدم خونه به بابا گفتم كه اينقدر ناراحت و عصباني شد كه من تا حالا اين طوري نديده بودمش.

آخه مي گه دارم ندارم يه پسر دارم هههههههههههه

نمي دونم چندتا مي خواد

خلاصه چون پسر خوبي بودي دل مامان برات مي سوخت برديمت پارك تا هواي آزاد بخوري و يكم استراحت كني آخه فرداشم تعطيل بود و ما پيشت بوديم

آخ جووووووووون