فرشته ما صدرا

بالاخره مامان جون و پدر جون بعد از يك سفر طولاني با كلي سوغاتي برگشت اما.................... اما صدرا انگار با هاشون قهر كرده اصلا توجه نداره بهشون انگار نمي بينشون هرچي پدرجونش ميره سمتش اون روش رو به طرف ديگه مي كنه و فقط به داييش نگاه مي كنه و مي خنده پدرجون مي گفت چرا اين طوري مي كنه؟ گفتم بچه ام كه بي غيرت نيست تنها گذاشتينش رفتين حالا چه توقعي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يه چند ساعتي گذشت تا آشتي كردي ولي مثل قبل نبودي تا سوغاتي هات و گرفتي اينم سوغاتي مامان جون واسه صدرا كه خيلي خوشش اومد مي خواست قطار رو بگيره كه اون حركت مي كرد و صدرا جيغ مي كشيد و مي خنديد اينم صدرا با سوغاتي كه دايي علي براش آورده  اينم ...

خوب 12 روز گذشت واسه مامان جون به سرعت برق و باد و واسه ما خيلي سخت امروز مهمون كي بودي خاله مريم و گلسا و پارميدا البته ساعت 12 اومدم دنبالت اينم صدراي عصباني و گلسا جون ديگه فكر كنم كل فاميل رو اذيت كرديم وقتشه مامان جون برگردن همين جا از تموم خاله هام و دخترخاله هام و مامان بزرگم كه اين مدت به من صدرا خيلي لطف داشتن تشكر مي كنم بوسسسسس واسه همه از طرف صدرا ...

فكر كن 10 روز گذشته و مامان جون هنوز نيومدن امروز نيمه شعبان بود و همه خونه خاله مليحه دعوت بوديم از صبح كه خونه بوديم و نظافت بعد هم قرار شد بريم مولودي خدا رو شكر اين روز هم تنها نموندي و با هم بوديم اينم عكس قبل از رفتن بيرون در يك روز كاملا آفتابي: ...

واقعا نمي دونم آيا مامان جونت برمي گردن؟ يا تصميمشون و گرفتن از دستت راحت بشن امروز بين التعطيلين بود و يوم الشك .من زنگيدم و گفتن نه بيا هستيم ولي به خاله تهمينه گفته بودن خواستيد بياييد خواستيد نياين چكار مي شد ديگه كل فاميل رو گشته بودي خاله مهربونت نرفت و از تو نگهداري كرد وقتي زنگ زدم بهش ببينم در چه حالي گفت تا بازي باشه آقا خوبه وقتي بازي تمومه صداي گريه اش آدم و كر مي كنه خلاصه كلي باهات بازي مي كرد و تو هم از ته دل براش مي خنديدي اينجا هم منتظري تا دوباره خاله بخندوندت ههههههههههه ...

اين روز جمعه بود و شكر خدا من و بابايي و خاله تهمينه پيشت بوديم. ولي خيلي بلا شدي مدام مي خواي يكي كنارت باشه و باهات حرف بزنه و تو بخندي اينم شيرين كاري هات كه از ابتداي تخت تا اينجا رو سينه خيز اومدي خيلي دلتنگ مامان جوني و بهانه مي گيري ولي پيشرفت خوبي داشتي اينم نگاه قشنگت: خلاصه اون روز هم به خوبي سپري شد و تو پسر خوبي بودي در ضمن ظهر كه ما خوابيديم شما بي بي انيشتين رو ديدي البته نيم ساعت كه واسه خواب ما كافي بود ههههههههههههههه ماشالله به گل پسر ...

بعد از خونه الهه جون رفتيم خونه ماماني شب اول اونجا مونديم و صبح رفتم سركار البته روز اول فرشته مهربون يك دو ساعتي پيشت بود  و خيلي اذيت نكرده بودي روز دوم هم همچنان خونه ماماني بوديم و با اين تفاوت كه فرشته مهربون نيومد پيشت و تو كمي ماماني رو اذيت كردي اينم عكساي اون روز صدرا و روزنامه خواني:     صدرا در حال مطالعه روزنامه:  و سپس ورق زدن روزنامه هههههههه: ...

صدراي 4 ماه و نيمه در حال خواندن روزنامه: ...

ببخش مامان جون وسطا به نكات مهم گذري كردم گفتم آخه خاله هايي كه ميان سر مي زنن بهت يه چيزي هم واسه ني ني هاي خودشون ياد بگيرن خلاصههههههههههه روزي كه با الهه جون بودي قرار شد شب بريم خونه ماماني .الهه جونم چون مي خواست بره عروسي گفت من و درست كن بعد برو ما الهه جون و آيناز و حاضر كرديم و راهي عروسي و خودمون هم راهي خونه ماماني شديم.البته چون مسير تالار و خونه ماماني يكجا بود همه با يك ماشين رفتيم همه سوار ماشين عمو حامد(باباي آيناز) شديم و بوف بوف بوف كنان توي بزرگراه امام علي كنارمون يك ماشين پليس بود و دوتا سرباز هم راننده اش بودن در ضمن هفته عفاف هم بود و صداي ضبط ماشين هم بلند ماشين پليس به عمو حامد گفت بزن كنار عمو ...

شیر دادن به کودک همراه با کمبود خواب علاوه بر بی حوصلگی و بدخلقی مادر باعث خشکی و کدر شدن پوست و گاهی مواقع ریزش مو در زنان می شود.در این مطلب چند توصیه به مادران برای این که با شرایط به وجود آمده چگونه کنار بیایند ..... شیر دادن به کودک همراه با کمبود خواب علاوه بر بی حوصلگی و بدخلقی مادر باعث خشکی و کدر شدن پوست و گاهی مواقع ریزش مو در زنان می شود.   در این مطلب چند توصیه به مادران برای این که با شرایط به وجود آمده چگونه کنار بیایند آمده است، بخوانید: ۱ - خواب کافی؛ خواب برای سلامت بدن لازم است به خصوص برای مادران . کمبود خواب ظاهر پوست را خشک، کدر و چروکیده می کند، از فرصت های پیش آمده برای استراحت خود استفاده کنید. ...