صدراصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

فرشته ما صدرا

اولين قدمهاي نازت را مي ستاييم

الهي مامان فداي اون قدم برداشتنت بشه اينجا ديگه تقريبا داري راه ميري البته كلي بابايي باهات تمرين كرده وخسته شدي خسته نشي عزيز مامان كلي راه دراز در پيش داري قدمهات و بزرگ بردار تا به هدفت برسي اميدوارم هميشه موفقيت در زير گامهايت باشه دردونه ي من عاششششقتم نمي تونم بگم نمي تونم بنويسم فقط مي تونم حسش كنم يك حس قشنگ يك حس توصيف ناپذير يك حس عمييييييييييييق http://www.aparat.com/v/0f0e39a15bd3f6e27070e8bfaa99ea2b112574 اينجا هم كيو كيو ميكني هم بشگن ميزني هم دست دسي ودر پايان هم راه ميري خدا پشت و پناهت مامان   برداشتن اولين قدمهاي نازت http://www.aparat.com/v/60e4adeded85100062bb23324c15f8c011256...
5 ارديبهشت 1391

مهموني خونه خاله هدي

دردونه مامان ديروز رفتيم خونه خاله هدي و ياسين جيگر خيلي به ما خوش گذشت كلي خاله رو اذيت كرديم ........... خونه اش و تركونديم شارلوت درست كرده بود خورديم ..............به به كه چقدر خوشمزه بود واسه شما ها سوپ خوشمزه درست كرده بود به به كه همه روي چشم و هم چشمي خورديد به مناسبت تولدم من كيك بردم ولي شارلوت خاله خيلي عالي بود تازه خاله سركار بوده و امروز همه مهمون داره ممنون خاله هدي عكس تركوندن و ني ني ها ادامه مطالب   اين آوينا عروسك خاله مصي اين بهراد خاله مونا كه جيگرش و بخورم مثل آقاها با ماشين بازي مي كرد و قشنگ ژست مي گرفت تا عكس بگيرم اين امير علي خاله افسان و تلاشت واسه سينه خيز (به ژست دسته...
31 فروردين 1391

شاخه گل بهشتي من

روزي روزگاري . . خدا گفت : با کودک خود مهربان باشید تا مهربانی بیاموزد . راست بگویید تا راستگو باشد . گل و آسمان و رود را به او نشان دهید تا همیشه به یاد من باشد . . . خدايا شكرت اين گل زندگي من از اين شاخه گلهات به همه اونايي كه مي خوان بده دست هيچ كس كه جز تو اميدي نداره و به اميد تو بلند شده كوتاه نكن   روزی روزگاری....   یک مرد بود که تنها بود ... یک زن بود که او هم تنها بود .... زن به آب رودخانه نگاه میکرد و غمگین بود . مرد به آسمان نگاه میکرد و غمگین بود .  خدا غم آنها را میدید و غمگین بود . خدا گفت : شما را دوست دارم ، پس همدیگر را دوست بدارید و با هم مهربا...
30 فروردين 1391

تولد..........تولد

بالاخره رسيديم به تولد دردونه ببخش اونجور كه مي خواستم نشد آخه خبر دادن عزيزجون حالش خوب نيست و قرار شد بابايي بره شمال واسه همين ما كنسل كرديم و قرار شد يك تولد خودموني بگيريم واسه همين هم من ذوقم كور شد. البته پس از كنسل كردن ما بابا هم نرفت گفتن عزيز جون هم حالش بهتره عيد كه بيايين مي بينينش در هر صورت نشد كه بشه انشالله تولد سال ديگه ات تم انتخابي من براي شما آدم برفي بود كه همه چي بود جز آدم برفي هههههه ابتدا خريدهام و مي زارم برات كلي دنبال تم آدم برفي بودم ولي چيزي نيافتم . . قبل از اين بگم كه اصلا نزاشتي جوراب و كفشت پات بمونه ي وقت نگي چه مامان بي سليقه ايي بس كه گرمايي هستي من توجه نمي كردم ولي پدر جونت ك...
24 فروردين 1391

بازي بازي

پسرم كم و بيش دوران كودكي خودش نا خواسته پر از بازي است بازي هايي كه بلدي حلقه هوشته اتل متل توتوله است كلاغ پر موقع كلاغ پر مي گي الاغ(با فتحه)پپپپپپپپپپپپپپپپپپر توتو پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپر بعد ما مي گيم صدرا ............تند تند دست مي زني و مي خندي و كلمات نامفهومي تكرار مي كني چون اون موقع ما مي گيم صدرا كه پر نداره ...خودش خبر نداره ما رو وادار مي كنيم سر بزاريم و تو قايم مي شي تا پيدات نكنيم تكون نمي خوري از اين حقه مواقعي كه كار دارم استفاده مي كنم چون تنها موقعي ايست كه يكجا بند شدي البته يكبار حين اين بازي خوابت برد ههههههههه  وقتي مي خوام ازت صداي حيوانات و در بياري هم خوردني مي شي دردونه ...
23 فروردين 1391

راهكارهاي تربيتي كودك 1 ساله

كودكان زير يك سال نمي‌‌توانند مقررات را رعايت كنند. بهترين راه آموزش نظم و ترتيب به آن‌ها، ايجاد روحيه‌ي اعتماد و اطمينان در ايشان است. براي رسيدن به اين مهم، بايد هر جا كه لازم است، به ايشان توجه كنيد و نيازهاي‌شان را برآورده سازيد. بايد دنياي اين كودكان را امن و سالم نگهداريد و به‌تدريج به آن‌ها صبر و تحمل بياموزيد. تنها در اين صورت است كه كودكان در مقاطع بعدي بهتر گوش مي‌دهند و راحت‌تر نظم را مي‌آموزند. چگونگي نظم‌آموزي به كودكان يك تا سه ساله بعضي از والدين گمان مي‌‌كنند بايد با كودكان يك تا سه ساله‌ي خود ‌به‌شدت سخت‌گيري كنند تا نظم و تربيت را به آن&z...
22 فروردين 1391

تا حالا شده

تا حالا شده با صداي ملچ و ملوچ خوردن انگشت يه ني ني بيدار بشي؟ تا حالا شده براي شادي يه ني ني، چهار دست و پا توي خونه بچرخي و بع بع كني؟! تا حالا شده گوشه گوشه ي خونه قايم بشي تا يه ني ني با پيدا كردنت بزنه زير خنده؟ تا حالا شده وسط نماز خوندن مهرت غيب بشه و بعدش خيس شده پيداش كني؟ تا حالا شده چند تا تيكه ظرف رو در چند مرحله بشوري تا به صدا كردن مكرر يه ني ني جواب بدي؟ تا حالا شده شب تا صبح بالا سر يه ني ني بيدار بموني و فقط به سلامتيش فكر كني؟ تا حالا شده ميز و كمد و آينه و... روزي چندبار دستمال بكشي تا جاي انگشتاي ني ني رو پاك كني؟ تا حالا شده برنامه خواب، استراحت و غذاتو با يه ني ني تنظيم كني؟ تا حالا شده با وجود يه ...
21 فروردين 1391

7 اسفند 89

آنگاه که سر تعظیم در مقابل خدای یگانه فرود آورده بودم اولین نشانه ی آشکارت را حس کردم.   از آن زمان 9 ماه به انتظار نشستم تا آن هنگامي که  من  تو را در آغوش گرفتم ... هفتم اسفند ماه سال  89 بهاریترین روز زمستان بود که تجربه کردم. خدایا سپاس برای صدراي آسمانی که نصیبم کردی قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست. باشکوه ترین روز دنیا تولد توست. پس برای ما بمان و بدان که عاشقانه دوستت داریم نفس هات که به گونه هام ساییده می شود انگار آرامش بهشت را به چشمهام می فرستی دستهات که می چرخد و میان دستهام پنهان می شود... خنده هات، که ریش می شوم و عاشق چشمهات که عمق نگاههام را می کاود و من که همیشه تو را کم دارم از داشته ه...
17 فروردين 1391

سال نو مبارک

دردونه ی من ببخش که یک مامان تنبل داری هنوز عکسهای تولدت و نزاشتم خاطره زایمانم و می خواستم اینجا ثبت کنم تا برات بمونه ننوشتم البته هست ها فقط باید یک دور بخونم و تیک ثبت موقتش و بر دارم ولی خوب تنبلم دیگه هر روز شیرینتر و شیطونتر می شی راه رفتنتم که حالت دو داره دیگه نمی شه گرفتت الانم که اومدی سرزمین پدری خطه سر سبز شمال و داری آتیش می سوزونی سال نوت مبارک دردونه...عزیز خونه........یکی یک دونه
4 فروردين 1391

مي خواهم برايت ثبت كنم

میخواهم برایت ثبت کنم از یک سال بودن با تو عزیزترین ! از لحظه های شیرینی که ماندگار شدند  از لحظه های تلخی که برایمان خاطره شدند و یاد آوریشان لبخند برلبانمان مینشاند افسوس میخورم از ثانیه هایی که شاید بیشتر میتوانستم در ذهنم ثبت کنم و نشد ! یک سال پیش برایم یاد آور انتظار است..... انتظار دیدن کودکی که 9 ماه شبانه روز با خود حمل کردم  به او وابسته شده بودم و اکنون میخواستم او را در آغوش بگیرم    یک سال پیش برایم یاد آور اضطراب است..... اضطراب بایت اینکه تو در کمال سلامتی پای به این دنیای هزار رنگ بگذاری! یک سال پیش برایم یاداور مهربانی است.... مهربانی یک پدر و يك همسر   یک سال پیش برایم ...
22 اسفند 1390